** حسینی: یک همایشی داشتیم، بهار سال گذشته که دوستان از شهرستانها هم آمدند و در این همایش آغاز فعالیت یکتا اعلام شد. موضعگیریها و مصاحبههای متعدد مطبوعاتی صورت گرفت. تاکنون بنا نبوده که به عنوان یک حزب سیاسی مثل بقیه احزاب کار کنیم. بالاخره احزاب مختلف در کشور هستند. احزاب اصولگرا دارند کارشان را انجام میدهند. «یکتا» بیشتر قرار بوده یک جمع نخبگی باشد که کمک فکری کند و با رصد رویدادها و تحولات به تحلیل شرایط کشور و ارائه راهکار برای برون رفت از مشکلات بپردازد.
مثلاً سال آینده انتخابات ریاست جمهوری را در پیش داریم. معمولاً در انتخابات به جای اینکه کاندیداها برنامه خودشان را در شئون مختلف کشور مطرح کنند، بیشتر برای اثبات خودشان به نفی کاندیدای رقیب میپردازند. تخریب انجام میدهند و اگر برنامهای ارائه دهند به کلیگویی اکتفا میکنند درحالیکه اینک در آستانه 40 سالگی انقلاب اسلامی هستیم. باید اقدامات ما از یک پختگی برخوردار باشد. وقتی میگوییم مثلاً ما مشکلات اقتصادی را برطرف میکنیم، با شعار که نمیشود. باید واقعاً یک برنامه اجرایی مشخص و مدونی وجود داشته باشد.
اگر مثلاً در بحث فقرزدایی در کشور میخواهیم اقدام کنیم، باید برنامه داشته باشیم. با شعارهای کلی که فایدهای ندارد؛ یعنی باید اینها در معرض بحث و گفتگو قرار بگیرد، به جای اینکه به تخطئه طرف مقابل و توهین و استهزاء بپردازیم.
در همین انتخابات سال 92، شعارهای زیبا و وعدههای بسیاری داده شد. آیا این وعدهها تحقق پیدا کرد، یا نه؟ این وعدهها چقدر عملیاتی شد؟ حال که بعد از سه سال بررسی میکنیم، میبینیم که این برنامهها و وعدهها محقق نشده است و این نشان میدهد که برنامه عملیاتی وجود نداشته است، صرفاً برای جلب آراء مژدههای 100 روزه و چند ماههای داده شده که پس از چند سال هم اتفاقی رخ نداده است!
اینهایی که دم از قانونگرایی میزدند و به دولت قبل حمله میکردند که مثلاً چرا در بحث ارائه لوایح لازم از جمله لایحه بودجه به مجلس تأخیر شده است، شما دیدید که نتوانستند لایحه برنامه ششم را به موقع به مجلس بدهند و یک سال برنامه پنجم تمدید شد.
الآن هم آنچه تحت عنوان برنامه ششم دارند، صرفاً یکسری احکام است. حتی خودشان نوشتند احکام برنامه؛ یعنی اینها برنامهای ندارند. بعد میگویند در دورانی که در مرکز تحقیقات استراتژیک بودیم یک کتابی نوشتیم که همان کتاب برنامه ماست. کتابهایی که معمولاً ترجمه دیدگاههای غربی است. این نشان میدهد که یک تیم فکری قوی نبود که بر اساس نیازهای کشور، اولویتها، واقعیتهای جامعه و وضعیتی که داریم، برنامهریزی کند. صرفاً میخواهند طبق نسخههای غربی عمل کنیم و در هر کجا هم که به آنها عمل کردیم، نتیجه منفی داد.
ما فکر میکنیم احزاب، رقابتهای معمولی سیاسی را در فضای کشور انجام میدهند و در اختلافاتی که با هم دارند، از خودشان دفاع میکنند؛ اما در کنار اینها نیاز بود که یک جمعی بنشینند و بیندیشند که بالاخره چه باید کرد؟ ما با دسترسیهایی که داریم -بالاخره هر کدام از این دوستان با دهها کارشناس چه در تهران و چه در استانها مرتبط هستند- اخبار را مرتب رصد میکنیم و لذا میتوانیم خیلی دقیقتر برنامههایی را طراحی و اعلام کنیم که بعد اجرایی و عملیاتی شود. در دوره خودمان نشان دادیم که بیش از اینکه بخواهیم حرف بزنیم، اقدام میکنیم.
یادم هست بعضی وقتها که میخواستیم پروژهای را کلنگ بزنیم، مردم تردید داشتند، ولی بعد همان پروژه را میرفتیم و افتتاح میکردیم؛ یعنی به سرعت ساخته میشد و این برای مردم جالب بود.
کشور به چنین روحیه و تلاشهایی نیاز دارد و باید رقابتها در میزان خدمت به مردم و پیشرفت کشور باشد، نه به این شکل که رقابتها به سمت و سوی تشکیک در اصول نظام، یعنی جمهوریت، اسلامیت، بحث ولایت فقیه، استکبارستیزی، دفاع از مظلوم، مقاومت در منطقه، عدالت و دفاع از محرومان سوق داده شود.
اصول اساسی و مسلمات نظام اسلامی را بعضیها زیر سؤال میبرند و حتی گاهی اصل استقلال کشور را مورد تردید قرار میدهند. میخواهند تئوریزه کنند که نه الآن دیگر دوران استقلال گذشته و توسعه باید اصل باشد ولو به قیمت نابود شدن استقلال.
یعنی شما بنا نیست تشکیلات حزبی داشته باشید و کار سیاسی انجام دهید؟
** حسینی: مثل احزاب دیگر هنوز به این جمع بندی نرسیدیم که ضرورت داشته باشد به شکل یک حزب فعالیت کنیم. در حال حاضر به صورت جبههای فعالیت میکنیم که تمرکز بر کارهای فکری و نقد و ارائه راهکارهاست و هر کدام از ما با یک مجموعههایی در تعامل هستیم. مثلاً آقای دکتر حاج بابایی هنوز با مجموعه فرهنگیان کشور تعامل و ارتباط دارد و این ارتباط هم دوسویه است. لذا فکر میکنیم ما باید بیشتر در زمینههای تخصصی به دور از هیاهو و شعارهای ژورنالیستی به کشور کمک کنیم.
برای بلندمدت چه برنامهای دارید؟
** حسینی: مسیر اصلی صیانت از اندیشههای اسلام ناب و سیاسی و نظام مبتنی بر دکترین ولایت فقیه است. البته به مسائل روز و سرنوشتساز هم اهتمام داریم. مثلاً بحث انتخابات ریاست جمهوری یک مسئلهای نیست که حتماً یک حزب سیاسی فقط بتواند درباره آن نظر بدهد؛ یک تشکل رسمی ثبت شده در وزارت کشور. آحاد جامعه میتوانند دراینباره نظر دهند؛ یعنی تکتک افراد. ولی ما میگوییم به جای اینکه تکتک اعلام موضع کنیم، بنشینیم در جلساتی این مسائل کاملاً بررسی شود یا مثلاً قبل از اینکه برویم روی مصداق رئیسجمهور، بیاییم معیارها و ملاکها را تعیین کنیم. با تحلیل شرایط جامعه، وضعیت منطقه و مسائل جهانی بگوییم چه کسی مناسب رئیسجمهور شدن است.
بعد در بین گزینههایی که مطرح هستند، یا در مظان کاندیداتوری هستند، چند نفر را در نظر بگیریم و امتیازبندی کنیم و بعد هم مقبولیت مردمیشان را بسنجیم.
از سوی دیگر درست است که شخصیت کاندیدا تأثیرگذار و مهم است، ولی در کنار او باید یک تیم قوی حضور داشته باشد؛ یعنی تیمی که با کفایت، مجرب و کارآمد باشند. صرف مثلاً رفاقت و دوستی و اینها به درد نمیخورد؛ اعضای این تیم باید بتوانند بار سنگین مدیریت یک دستگاه عریض و طویل اجرایی را بر دوش بکشند. چه بسا وقتی قرار است یک گزینه برای ریاست جمهوری به جامعه معرفی شود، تیم همراه را هم معرفی کنیم.
تاکنون نگاهها بیشتر معطوف به فرد بوده نه یک جمع همکار و پرتوان و در مواردی، بخشی از مردم تا مدتها نمیدانستهاند این فرد منتخب اصولگرا، اصلاحطلب، یا کارگزار یا از طیف دیگری است. درحالیکه از قبل باید شفاف دیدگاههای خود را بگوید و مواضع خود را مطرح کند و حداقل برخی از افرادی را هم که میخواهند با او همکار شوند، به مردم معرفی کند. این برای انتخاب مردم خیلی بهتر است.
درباره این موضوع بحثی در جبهه مطرح شده است؟
** حسینی: بله. الآن داریم روی برنامه کار میکنیم؛ یعنی فردی که میخواهد رئیسجمهور آینده شود باید چه برنامههایی داشته باشد. چه امور فوری و فوتی و ضروری است که باید در اولویت قرار بگیرد و بلافاصله به آنها پرداخته شود؟ چه کارهایی در طول 4 سال میشود انجام داد.
چون همه اعضای جبهه یکتا خودشان دستی بر آتش داشته و در کار اجرایی بودهاند، میتوانند دراینباره به خوبی نظر بدهند که آیا پیشنهادها و طرحها عملیاتی و اجرایی هست یا نیست؟ ما نمیخواهیم شعارها و برنامههایمان صرفاً کاربرد تبلیغاتی برای مصرف انتخاباتی داشته باشد. به دنبال راهکارهایی هستیم که با اجرای آنها کشور شرایط بهتری پیدا بکند.
بعد هم بر فرض آن کاندیدای مدنظر ما انتخاب نشد، اینطور نیست که ما تعصب داشته باشیم و بگوییم این برنامهای که تدوین کردیم اختصاص به خود ما دارد. نه واقعاً میتوانیم آن را ارائه دهیم به هر فردی که به عنوان منتخب مردم باشد که باید مثلاً در حوزه مسکن چه کرد. در مورد محرومیتزدایی در کشور چه اقداماتی میشود انجام داد. برای نزدیک شدن به عدالت، حالا ما نمیگوییم استقرار کامل عدالت، چه گامهایی میشود برداشت.
در مورد فرد چه؟ مصداقی بحث کردهاید بر روی افراد؟
** حسینی: نه هنوز بحث نکردهایم. ولی کلیات اینکه چه معیارهایی را باید مدنظر قرار دهیم، تقریباً مشخص کردهایم.
بالاخره افرادی را که احتمالاً به عنوان کاندیدا مطرح باشند یا بتوانند مطرح باشند، رصد و شناسایی کردهاید؟
** حسینی: خوب اینها در جلسات مطرح میشود. بالاخره در جلسات اخبار روز گفته میشود که مثلاً فلانی الآن دارد خودش را برای کاندیداتوری آماده میکند یا دیگری دارد ارزیابی میکند که شرایط برای حضورش مهیا هست یا نیست؟ اینها تا حدودی مطرح میشود.
یک بحث این است کسانی که در گذشته کاندیدا شده و اقبال چندانی نداشتهاند، آیا به مصلحت است که دوباره بیایند، یا چهرههای جدید بیایند؟ اینگونه مسائل مطرح میشود ولی هنوز اینکه به طور جدی بنشینیم با گزینهای صحبت کنیم یا جدول درست کنیم و امتیاز بدهیم به کاندیداها نه چنین کاری را انجام ندادهایم.
یک نکته که تصمیمگیری را مشکل میکند، این است که یک جمع مثل یکتا نمیتوانند برای کل نیروهای متدین، انقلابی و ولایی کشور تصمیم بگیرند. باید با دیگر نیروها و احزاب و تشکلها، گفتگو و رایزنی شود تا به یک جمعبندی واحد برسیم و الا ممکن است یک جمعی از نظر خودشان به یک فرد اصلح برسند، ولی چون بقیه حمایت نمیکنند، آن فرد ناموفق باشد.
باید این بار برخلاف سال 92، به یک کاندیدای واحد برسیم.
در این زمینه بنای همکاری با بقیه تشکلها و گروههای اصولگرا را هم دارید؟
** حسینی: بله. ما در گذشته هم در جلساتی که بوده، مثلاً در شورای همگرایی اصولگرایان که حاجآقای تقوی پیشگام تشکیل آن بودند، در بحث انتخابات مجلس و خبرگان، در همه جلسات و اقدامات کمک میکردیم. حتی دوستان ما از برخی نظرات خودشان هم عدول کردند برای اینکه یک تفرقهای ایجاد نشود و در این دوره هم معتقدیم که باید واقعاً یک هماندیشی و همگرایی بین نیروهای ارزشی جامعه وجود داشته باشد و یکسری طرح و برنامه هم داریم؛ یعنی پیشنهادهایی که به دست بیاید.
رقبا دقیقاً همان شیوه و ترفندی را که در سال 92 به کار گرفتند و تفرقهافکنی کردند و نگذاشتند که برخی از کاندیداها کنار بروند و به نتیجه رسیدند، در انتخابات مجلس هم تا حدودی به کار گرفتند. در بعضی از شهرستانها از همین شگرد استفاده کردند؛ یعنی یک اصلاحطلب کاندیدا بود و در مقابلش سه نفر اصولگرا. خوب با این طراحی با وجود اینکه اکثریت و پایگاه مردمی گستردهای در جامعه نداشتند، توانستند تعدادی از گزینههای خودشان را وارد مجلس کنند.
البته میدانید که این دوره مجلس شورای اسلامی، تنها دورهای بعد از انقلاب است که دولت حاضر و مستقر در اولین دوره فعالیت خودش، نتوانست یک مجلسی که اکثریتش حامی آن دولت باشند، در کنار خود داشته باشد.
مجلس دهم یک مجلس بینابینی است و این نشان میدهد که در همین ابتدا آن شور و حرارتی که برخی در حمایت از دولت داشتند، کاهش پیدا کرده است.
در سال 86 مجلسی که روی کارآمد در دوره اول آقای احمدینژاد، مجلسی بود که با دولت هماهنگ بود؛ یعنی اکثریت حامی دولت بودند. یا در سال 76 هم که انتخابات ریاست جمهوری شد بعد در 78 مجلسی که شکل گرفت، مجلس ششم، حتی از دولت هم در حمایت از تفکر توسعه سیاسی افراطیتر و تندتر بودند. در دوره آقای هاشمی هم به همین صورت. در سال 70 باز آن حالت وجود داشت و مجلس چهارم کاملاً حامی رئیسجمهور وقت بود.
ولی این اولین بار بود که مردم چنین همراهی با دولت نکردند. این نشان میدهد آن امیدهایی که ایجاد شده بود، به ناامیدی و یأس از کارایی دولت منجر شده است.
از بین خود اعضای جبهه یکتا چه؟ آیا از بین خودتان کسی برای کاندیداتوری مطرح است؟ با کسی صحبت کردهاید دراینباره؟
** حسینی: این دوستان همه مدیران ارشد اجرایی کشور بودند و فکر میکنیم از کسانی که در گذشته رئیسجمهور شدند، چیزی کم ندارند. مثلاً آقای روحانی درست است که دبیر شورای عالی امنیت ملی، یا نماینده و نائب رئیس مجلس بود، اما در یک کار اجرایی سنگینی مثل اداره یک وزارت ایشان تجربه نداشت. یا حتی آقای احمدینژاد؛ بله ایشان استاندار و شهردار بود، اما سابقه حضور در دولت را نداشت.
ما الآن نیروهایی را داریم که هم در دولت و هم در مجلس بودهاند؛ یعنی کاملاً مسائل کشور را میشناسند؛ یعنی دیگر بعد از انتخاب نیازی نیست که تا مدتها ذهنشان مشغول به اینگونه مسائل باشد و یا حتی نسبت به گزینش افراد. گاهی اوقات کسانی آمدند که تازه بعد از انتخاب شدن به این فکر افتادند که تیمشان چه کسانی و چه افرادی باشند؟!
فرد یا افراد مشخصی هم در این موضوع مدنظرتان بودهاند؟
** حسینی: بله هستند؛ یعنی چندین نفر از این جمع هم میتوانند مطرح باشند ولی چون ما بنا نداریم که به تنهایی تصمیم بگیریم، مطرح نکردیم.
با خود این افراد هم موضوع مطرح نشده است؟
** حسینی: در جلسات مطرح میشود. بعضی افراد هم آمادگی دارند. چون این یک مسئولیت سنگینی است که در وهله اول خود فرد باید این باور را داشته باشد که میتواند اداره اجرایی کشور را به عهده بگیرد.
اسم نمیتوانید ببرید؟
** حسینی: نه چون هنوز واقعاً به نتیجهای قابل بیان نرسیدهایم. افرادی هستند نه اینکه شیفته قدرت باشند، بلکه اگر ضرورت ایجاب کند حاضرند در این میدان پرسنگلاخ وارد شوند و از حیثیت و آبروی خود برای خدمت به مردم مایه بگذارند.
متوجهم.
** حسینی: بله اگر تکلیف باشد که این افراد وارد میدان انتخابات شوند، این آمادگی و توانمندی را دارند. برخی افراد که در دولتهای نهم و دهم در مدیریتهای ارشد کشور بودند، هم آمادگی و شناخت دارند، هم واقعیتهای کشور را میدانند و میشناسند و هم میتوانند خدمتگزار خوبی برای مردم باشند و نه تنها نگذارند وضع معیشتی مردم روزبهروز بدتر شود بلکه گامهای بلندی در جهت پایان دادن به رکود بی سابقه در کشور بردارند.
درباره آقای احمدینژاد چه؟
** حسینی: آقای احمدینژاد میگویند اگر ما مسافرتی هم انجام میدهیم، برنامهای هم اگر داریم، اینها برای تبیین گفتمان امام (ره) و رهبری است.
واقعاً هم احساس خطر میشود، چون اندیشه امام (ره) در معرض تحریف است و هجمههایی میشود. شما ببینید همین داستان انتشار نوار صوتی هجمه به امام بود و آدم تأسف هم میخورد که بعضی از کسانی که همه اعتبار و حیثیتشان از امام است و در این قضایا سهیم بودند و در آن زمان خودشان مسئولیت داشتند، آنگونه که بایدوشاید و انتظار میرفت، اینها وارد نشدند و دفاع نکردند از امام.
اگر آقای احمدینژاد و دوستان دیگر ابعاد فکری و مکتب امام را تبیین کنند کار بسیار ارزشمندی است. خود ما هم در جبهه یکتا بخشی از کارمان همین است. میخواهیم جهتگیریها را با معیارهای امام و رهبری بسنجیم نه اینکه مرعوب فضای جهانی شویم. بحث حقوق بشر و دموکراسی که مطرح میکنند و میدانیم که واقعاً تطابقی با حقیقت و واقعیت ندارد.
بر فرض اگر دو یا سه کاندیدای اصولگرا در میدان رقابت باشند و در نهایت مثل دفعات قبل حاضر به ... .
** حسینی: ما باید ببینیم که رقیب کیست؟ آقای روحانی که به احتمال بالای 90 درصد برای دور دوم هم کاندیدا میشود. آنطرف تکلیفشان معلوم است و قطعاً تعدد و تکثر نخواهند داشت، چون آنها بیشتر در این زمینهها دقت میکنند و منافع حزبیشان را ترجیح میدهند برای اینکه تشتتی بینشان ایجاد نشود. ولو اینکه اختلافات عمیقی در گذشته داشتند نسبت به خود آقای هاشمی و اقدامات کارگزاران و اصلاحطلبها که در وهلهای کم نبود، اما چون یک منافع مشترکی دارند، در مواقع حساس یکی میشوند.
ولی دوستان ما مدعیاند بر اساس تکلیف عمل میکنند و آن تبعیت جمعی را ندارند و خود این هم آسیب وارد میکند. تکلیف طرف مقابل تا حد زیادی معلوم است. ما اما باید ببینیم که کاندیداهای اصولگرا، نیروهای ارزشی و ولایی چه کسانی هستند. الآن در خلأ نمیشود بررسی کرد و نظری داد که ترجیح ما کیست. بهتر است صبر کنیم آرایش سیاسی کشور روشنتر و شفافتر شود بعد بر مبنای واقعیتها تصمیم بگیریم.
ما که نمیتوانیم همه تخممرغهایمان را در یک سبد قرار دهیم و همه اهتمام خود را بر یک فرد بگذاریم و بعد در نهایت آن فرد کاندیدا نشود و وارد میدان نشود، یا به هر دلیلی کنار برود. اینها مهم است؛ یعنی نمیشود در بحث انتخابات ریاست جمهوری سریع تصمیم گرفت. باید محورها و معیارها معلوم باشد و افرادی که میخواهند کمک کنند تا حدودی معلوم باشند که واقعاً آدم ببیند با چه طیفی میخواهد کار کند. اینها مهم است که در تصمیمگیری اعمال شود.
جمعبندی که تاکنون به صورت قطعی به آن رسیدهایم این است که قطعاً از آقای روحانی حمایت نخواهیم کرد.
در یکتا؟
** حسینی: بله در یکتا. بههیچوجه از آقای روحانی حمایت نخواهیم کرد.
بخشی از اصولگرایان زمزمههایی مبنی بر حمایت از آقای روحانی داشتهاند، شما چنین بحثی نداشتهاید؟
** حسینی: خوب حالا این خودش محل بحث است که واقعاً آنها چه منطقی دارند و اصلاً برخی از این افرادی که چنین سخنانی میگویند با چه شرایطی دارند این حرف را میگویند؟
منظورتان این است که چه جایگاهی در جریان اصولگرایی دارند؟
** حسینی: بعضیها چهرههای اصولگرای جدی هستند که سالهای سال مطرح هستند. در مورد مواضع آنها بحث نمیکنیم، اما یکسری آدمها هستند که از اصولگرایی فاصله گرفتهاند. مدتها است کار خودشان را میکنند و در آن حواشی هستند و بعد میآیند به اسم اصولگرا صحبت میکنند یا برخی که آنها را اصولگرا مینامیدند مثل آقای مطهری که تا مدتها نان اصولگرایی را میخورد و به کام اصلاحطلبان سخن میگفت و حالا دیگر قطعی راه خود را جدا کرده است. افراد دیگری هم داریم که هنوز تحت این لوا کار میکنند و بههیچوجه سنخیتی با مرام و مسلک اصولگرایی ندارند. یک وقتی یک شخصیتی مثل آقای باهنر صحبت میکند حسابش جداست و روی حرف چنین چهرههایی حساب میکنیم. اینها کسانی هستند که از قدیم بودهاند؛ اما یک افرادی هستند که اینها فقط اسم اصولگرایی را یدک میکشند و خیلی هم جدی نبودند و تابع هم نبودند. همیشه کار خودشان را میکردند. ولی خوب با شگردهایی که رسانههای اصلاحطلب دارند، میروند سراغ این افراد و آنها میآیند شروع میکنند به موضع گرفتن!
ما مسائل کشور را رصد میکنیم و بر این اساس معتقدیم ادامه وضع موجود و مدیریت فعلی برای کشور خسارتبار است، یعنی قطعاً هر چه زمان بگذرد آثار منفی چنین مدیریتی روشنتر میشود. شما وقتی که از یک فردی مثل آقای زنگنه به عنوان وزیر نفت استفاده میکنید که در سابقه ایشان قرارداد کرسنت هست که تا امروز گفته میشود لطمهای 18 میلیارد دلاری به کشور وارد کرده و حالا هم یک قراردادهای جدیدی با تعهدات 30 تا 40 ساله را طراحی میکند که ایرادات جدی دارد و خوب این باعث نگرانی است.
.: Weblog Themes By Pichak :.