تاریخ : سه شنبه 94/7/28 | 10:32 عصر | نویسنده : م.شمس
جمعى دیگر، در میدانها و کوچههاى مختلف و جلوى خانههاى مردم، برهنه و عریان، در حالى که فقط با پارچ? سیاه یا کیس? تیره رنگى، ستر عورت کرده و سر تا پاى خود را با مادهاى سیاه و براق، شبیه آنچه ما براى رنگ زدن جلد شمشیر یا فلزات دیگر استعمال مىکنیم رنگ زدهاند .. |
![]() بسم الله الرحمن الرحیم موضوع: عزاداری امام حسین علیه السلام درنگاه مستشرقان در دوره صفویه چکیده: یکی از ویژگی های مهم عصر صفوی ورود مستشرقان غربی به ایران می باشد که با اهداف متفاوت سیاسی ، تجاری و یا نظامی قدم این خاک گذاشته اند . ما حصل این سفرها ، آثاری است که به صورت سفرنامه طبقه بندی می گردد و گویای زوایای مختلف زندگی ایرانیان عصر صفویه می باشد ، توجه به آداب و رسوم مذهبی مردم به خصوص عزاداری ایام محرم و صفر از مواردی که در این آثار بعضا با تفصیل بسیار بیان شده است . در این مقاله بر آنیم که نگاه هفت مستشرق غربی را بر مراسم سوگواری امام حسین علیه السلام و در پنج موضوع مورد بررسی قرار دهیم . اهمیت دهه اول محرم ، گونه های عزاداری ، حضور زنان در عزاداری ، وضع ظاهری عزادارن ، احسان و اطعام موضوعاتی است که در این مقاله بدان می پردازیم . کلید واژه: امام حسین علیه السلام - عزاداری - مستشرقان - صفویه-ایران -شیعیان مقدمه: در بررسی های انجام شده در آثار سفرنامه ای که توسط سیاحان و مستشرقان غربی در عصر صفویه به رشته تحریر درآمده است ، بعضا عزاداری شیعیان ایرانی در ماه محرم مورد توجه آنان قرار گرفته، که اکنون به صورت اختصار به معرفی هفت اثر می پردازیم ومیزان گزارش دهی آنان را از این مراسم آیینی از نگاه خواهیم گذراند : 1. سفرنامه دن گارسیا دسیلوا فیگویروا : دن گارسیا نجیب زاده متنفذ اسپانیایی در سن 57 سالگی به عنوان سفیر فیلیپ سوم به دربار شاه عباس کبیر رحمه الله علیه اعزام شد و به مدت تقریبا دوسال درایران زندگی کرد ؛ او که که سیاستمداری پخته ، مردی عالم و دقیق النظر است ، در سفرنامه خود وضع جغرافیایی - سیاسی و اجتماعی بخش بزرگی از ایران را در دوران شکوهمند حکومت شاه عباس کبیر را مورد مورد مطالعه قرار داده است ، هم چنین در این اثر درباره کیفیت زندگانی طبقات مختلف مردم و آداب و رسوم ایرانیان آن روزگار به اشباع سخن گفته شده است . وی در مدتی که در شهر اصفهان پایتخت حکومت صفوی سکونت داشته است ، از نزدیک درعزاداری مردم این خطه در ماه محرم حضور یافته و این مراسم آیینی را با جزییاتی از جمله وصف واعظان و نحوه روضه خوانی آنان ، حضورطبقات مختلف مردمی در مجلس عزا و نیز چگونگی عزاداری در کوچه ها و معابر بیان نموده است. 2. سفرنامه تاورنیه : ژان باتیست تاورنیه جهانگرد فرانسوی ، درمجموع شش مرتبه و حد فاصل سال های 1632م تا 1668 به ایران سفر کرده و سلاطین صفوی از جمله شاه صفی ، شاه عباس دوم و شاه سلیمان را درک نموده است .تاورنیه در بیان آنچه دیده و نوشته دقت کافی را داشته است و به همه امور روزمره ای که در اطراف خود دیده توجه و علاقه نشان داده است ؛ وی در آخرین سفر خود و در سال 1667 م با مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام در شهر اصفهان روبرو می شود و در یادداشت های خود مراسمی را که با حضور شاه صفوی برگزار گردیده را روایتگری می کند . 3. سفرنامه آدام الئاریوس: آدام الئاریوس دانشمند آلمانی ، به همراه یک هئیت تجاری در اواخر نیمه اول قرن یازدهم قمری و در دوران حکومت شاه صفی به ایران آمد وی ابتدا به مدت دو ماه در شهر اردبیل سکونت داشت ، سپس با عبور از شهرهای سلطانیه ، قزوین ، ساوه ، قم و کاشان درتاریخ سوم اوت 1637 میلادی به شهر اصفهان رسید .آدام در سفرنامه خود گزارش هایی را از شهرها ، قوانین و آداب و رسوم حاکم در ایران ارائه می دهد و درتوصیف ایرانیان مسلمان سعی میکند موضوع بی طرفی خود را حفظ و بدون هر گونه تعصب مذهبی با نگاهی محترمانه نسبت به توصیف مراسم مذهبی و آداب و رسوم ایرانیان اقدام کند .وی مراسم آیینی عزاداری محرم را در شهر اردبیل مشاهده نموده و گزارش هایی را از مراسم عزاداری شیعیان در صحن مزار شیخ صفی ارائه کرده است . 4. سفرنامه پیتر دلاواله : پیترو دلاّواله( 1586- 1652 میلادى) جهانگرد ایتالیایى بود که به کشورهاى ترکیه، ایران و هند سفر کرد. خاطرات سفرهاى خود را در بازدید از کشورهاى فوق به رشته تحریر درآورد. سفر دلاواله به ایران که از سال 1617 م( 25 ذیحجهى 102 ق) شروع و شش سال به طول انجامید و با دوران سلطنت شاه عباس کبیر همزمان است. این سفرنامه که به صورت نامههاى متعددى نگارش یافته است، حاوى اطلاعات مهمّى درباره ایران دوره صفوى است. وی در مکتوب چهارم خود از عزاداری مردم اصفهان در ایام محرم سخن به میان می آورد و با اشاره به تشریفات مخصوص مراسم سوگواری ، صحنه ای تماشایی را برای مخاطبان خود ترسیم می کند . 5. سفرنامه کمپفر : انگلبرت کمپفر سیاح و محقق آلمانی به مدت دوسال و در دوران حکمرانی شاه سلیمان صفوی ، در ایران اقامت داشته است .وی سفرنامه خویش را بیشتر به توصیف دربار و ابعاد مختلف آن معطوف داشته است و از این رهگذر در ذکر آداب و رسوم دربار فصلی را به اعیاد و عزاهای ایرانیان اختصاص داده است ، سپس به شرح عزاداری ایرانیان در ماه محرم طبق مشاهدات شخصی مطالبی را نقل کرده است . 6. سفرنامه کاتُف : فدُت آفاناس یویچ کاتف ، بازرگان نکته سنج روسی است که شرح مشاهدات خود را از ایران در طی سال های 1623م تا1624م به رشته تحریر درآورده است . وی در ایامی که در شهر اصفهان بسر می برده است در نوشته های خود همچون دیگر مستشرقان بخشی را به اعیاد ملی و مذهبی ایرانیان اختصاص داده و به همین مناسبت گریزی کوتاه به عزاداری امام حسین علیه السلام داشته است . 7. سفرنامه کارری : سفرنامه جملى کاررى متضمن یادداشتهائى در زمینه مشاهدات و مطالعات این جهانگرد ایتالیائى در شهرهاى جلفا، تبریز، قم، اصفهان، شیراز، بندر لنگه و روستاها و دهکدههاى ضمن راه، و یکى از مدارک جالب و پرارزشى است که وضع عمومى کشور ما را در اواخر دوران صفویه تشریح مىکند. وی در بخش دوم سفرنامه، به طور اختصاصى به مذهب، پوشاک، آداب و رسوم( ازدواج، مرگ و..). تفریحات و مشاغل و... پرداخته و با توجه به اینکه در مورد ماجرای شهادت امام حسین علیه السلام دچار اشتباهاتی شده است اما اختصاص دادن بخشی مجزا به مساله عزاداری ایام محرم از عمق توجه این جهانگرد حکایت دارد. الف ) اهمیت دهه اول محرم بر شیعیان : ده روز اول ماه محرم الحرام با توجه به اشاراتیکه از سوی معصومین علیهم السلام به شیعیان رسیده است ، در نزد شیعیان امامیه بسیار قابل احترام بوده و از شور و شعور وصف ناپذیری برخوردار می شود . با شروع ماه محرم طبق سنت دیرین در جای جای کشور ایران خیمه های عزای آل الله برپا شده و نوای حزن انگیز مرثیه از هر کوی وبرزنی به عرش اعلاء می رسد.اهمیت این ده روز عزاداری با توجه به اینکه مراسم عزای حسینی در گذشته مانند امروز وسعت نداشته از نگاه مستشرقان مخفی نمانده است و در ضمن اشارات خود به مبحث آیین های عزاداری ایرانیان درماه محرم ، درعظمت دهه اول قلم خود را چرخانده و از این ایام مقدس براساس مشاهدات شخصی سخن رانده اند . دن گارسیا مستشرق ایتالیایی در این باره می نویسد : « این ایام مقدس ده تا دوازده روز در همه مساجد و بازارها و دیگر اماکن عمومی برپا می شود و زن و پیر و جوان در آن شرکت می کنند » (1) تاورنیه دهه اول را مقدمه ای برای انجام با شکوه مراسم روز عاشورا برمی شمرد و با کمی اغراق اینگونه وضعیت شیعیان ایرانی را به تصویر می کشد : « مدت هشت یا ده روز قبل از مراسم عاشورا متعصب ترین شیعیان سراسر بدن و چهره را سیاه میکنند ....» (2) به نظر میرسد آوردن واژه "متعصب ترین" در اینجا از تعجب نویسنده از این مراسم نشأت میگیرد و چون برایش عمق مصیبت قابل درک نبوده است این تعبیر را برای سوگواران بکار برده است . آدام الئاریوس که نوع نگاهش نسبت به دیگران علمی تر است با ژرف نگری بیشتر به دنبال رمز گشایی "دهه بودن" ایام عزاداری است وی در سفر نامه خویش اینگونه می گوید : « مراسم سوگواری ده روز طول می کشد ، به همین دلیل آن راعاشورا که به زبان عربی معنای ده می دهد می نامند» (3) وی در ادامه این سوال را مطرح می کند : « اما چرا این مراسم ده روز به طول می کشد ؟ می گویند زمانی که امام حسین [علیه السلام] میخواستند از مدینه به کوفه مسافرت کنند دشمن ، ایشان را ده روز تمام تعقیب کرد و تا لحظه شهادت دنبالشان بوده است » (4) گرچه این دلایل به هیچ وجه قابل قبول نبوده زیرا هیچ شاهد تاریخی برآن وجود ندارد وفلسفه دهه بودن ایام عزاداری را نمی رساند ، اما به نظر میرسد نوشتن این تحلیل از دهه عزاداری از دو حالت خارج نباشد یکی اینکه ممکن است این جملات تصورات ذهنی نویسنده باشد که براساس کلیاتی از واقعه عاشورا صادر شده است . و دیگری بر مبنای شنیده هایش از افراد عامی باشد و برای اینکه پرسش این دانشمند آلمانی را بی پاسخ نگذارند براساس بافته های ذهنی خود این مطلب را به او گفته اند و او در یادداشت های خویش آورده باشد . به هر حال فارغ از هرگونه نقد و بررسی عمق دقت وی قابل تحسین می باشد. پیتر دلاواله که دهه اول محرم را در اصفهان درک کرده است می نویسد : « دهه اول محرم که عاشورا نامیده می شود ...ایرانیان ، تمام این مدت را به طور مداوم عزاداری می کنند ...» (5) کمپفر در بخشی که به ترتیب جشن ها و مراسم اختصاص داده است ، سخن خود را این گونه آغاز می کند : « ده روز اول نخستین ماه یعنی محرم را روزهای عزاداری می شمارند زیرا در دهم محرم سال 61 هجری (ده اکتبر 680) امام حسین [علیه السلام] به قتل رسید...» و در ادامه می گوید : « ایرانیان ده روز اول محرم هر سااله به تجدید خاطره این واقعه جانسوز می گذرانند ...» (6) کاتُف که عزاداری پر شور شیعیان اصفهان را مشاهده می کرده است در سفرنامه خود می آورد : « روزهای عزا از اول محرم شروع و تا دهم ادامه می یابد ...» (7) جملی کارری که به اشتباه عزاداری محرم را سوگواری امام حسن و امام حسین علیهما السلام عنوان می کند و اینگونه می نویسد : «این مراسم ده روز به طول می کشد و تمام این مدت میدان ها ، گذرگاه ها چراغانی و روشن و علم های سیاه در همه جا برافراشته است ...» (8) ب ) گونه های عزاداری : شیعیان و محبان خاندان پیامبر صلی الله و علیه وآله در نقاط مختلف به با توجه به آداب و رسوم محلی خود ، و براساس میزان درکی که از بزرگترین مصیبت عالم دارند مراسم عزای حسینی را برگزار می کنند ، که نفصیل گونه ها عزاداری و ریشه های آن در سیره معصومین در این جستار نمی گنجد . به هر حال گونه های عزاداری که مصداق بارز شعائر الله هستند شامل موارد مختلفی می شود که برخی امروزه متداول نیست و جای خود را به شیوه های دیگری سپرده است و لذا برای عزای حسینی کسی نمی تواند قالب خاصی برای تمام دوران طرح ریزی کند . هر کدام از گونه های عزاداری به نوعی فلسفه را با خود همراه دارد که برای شخص عزادار یادآور آن حوادث خونبار و رقّت بار در روز عاشورا می باشد که یزیدیان بر علیه خاندان پیامبر به کار بستند . وعزادار با انجام گونه های مختلف عزاداری به مواسات با خاندان وحی می پردازد. به دلیل اهمیت و شاید جالب بودن گونه های عزاداری ، نظر مستشرقان را به خود جلب کرده و هر کدام با توجه به روحیات و میزان درک خویش این مراسم آیینی را گزارش کرده و در پاره ای از موارد آنچنان مخاطب غربی را نحت تاثیر قرار داده است که وی زبان به مدح و عظمت باز کرده است . - مجلس روضه : روضه و روضه خوانی در اصطلاح، به مرثیه خوانی و ذکر مصیبت برای معصومین (ع) و اهل بیت آنان گفته می شود که بسیار مورد تشویق امامان ما بوده و یکی از عوامل زنده ماندن دین و پیوند روحی و عاطفی انسان ها با اولیاء دین است. معنای روضه در اصل ، باغ و بوستان است، اما سبب اشتهار مرثیه خوانی به روضه خوانی آن است که مرثیه خوانان در گذشته ، حوادث کربلا را از روی کتاب " روضة الشهداء " تألیف ملا حسین کاشفی می خواندند. نگاه سیاحان به مجلس روضه قابل توجه می باشد ، زیرا به دلیل حضورشان از نزدیک در توصیف این مجالس جزئیات جالبی را گزارش کرده اند . دن گارسیا که با دقت نسبتاً بالایی عزاداری را رصد میکرده ، در گزارش خویش ابتدا به وصف روضه خوانان پرداخته و اینگونه موعظه گران را توصیف می کند : « موعظه گران در این مجالس علمای شرعند و اینان همان مقام را میان ایرانیان دارند که کشیشان در میان مسیحیان ، غالباً ملّا یا قاضی نامیده می شوند » ص 307 ، او همچنین در مورد روضه خوانان به این مقدار اکتفا ننموده و در ادامه ی وصف خویش از آنان می نویسد : « این واعظان بر منبر های بلند شبیه آنچه در محل سرود خوانی کلیسا دیده می شود ، موعظه می کردند . در این معنی که پس از بالارفتن از شش یا هفت پله منبر و نشستن بر آخرین آنها مانند موعظه گران اروپا با حرارتمام و اطوار و حرکات دست و سر و بازو به موعظه می پرداختند » (9) به نظر حقیر در کلام این نجیب زاده اسپانیایی نوعی حس انتقام دیده می شود ، و پس از گذشت قرن ها انگار هنوز زخم فتح اندلس در وجودش تازه است و با این تنظیر و تشبیه می خواهد به مخاطب خویش القا کند که فرهنگ اسلامی حتی در جزیی ترین مسائل متأثر از فرهنگ مسیحی است. تاورنیه در توصیف عزاداری های دهه اول محرم ، مجالسی را که در شب ها برپا می گردد روایت می کند : « همین که خورشید غروب میکند در گوشه میدان ها و بعضی چهارراه ها منبرهایی را برای واعظان برپا می کنند و همه برای گوش دادن به سخن آنها می آیند و مردم آماده مراسم می شوند .» (10) براساس این گزارش در آن زمان روضه های خیابانی ، مجالسی بوده ،که جدای از آنچه در مساجد و تکایا برگزار برپا می شده است . پیترو دلاواله که در ایام محرم در اصفهان بوده و عزاداری مردم این شهر را از نزدیک مشاهده می کرده علاوه بر روضه های خیابانی که تاورنیه ذکر کرده از برگزاری مراسم در مساجد و خانه ها نیزسخن به میان آورده و با این تفاوت که او مجلس وسط میدان شهر را در هنگام ظهر ذکر می کند ؛ او در توصیف مشخصه ی خانه هایی که در آن مجلس روضه منعقد می گشته را این چنین می نویسد : « بعضی خانه ها که با چراغ های فراوان و علامات عزاداری و پرچم های سیاه مشخص شده اند ... » (11) انگلبرت کمپفر نیز همچون تاورنیه و پیترو دلاواله به وجود روضه های خیابانی اشاره می کند اما این محقق آلمانی به نکته ای اشاره کرده است که کمتر مستشرقان بدان توجه نشان داده اند و آن هم اولین کتاب مقتل فارسی یعنی روضة الشهدا تالیف ملا حسین کاشفی است . وی در وصف مجالس سوگواری با تاکید بر این نکته می نویسد : « قبل از ظهر به میدان ها و معابر عمومی می آیند و با تمام احترام به سخنان ملا که روزانه یکی از فصول دهگانه کتاب "روضة الشهداء" را می خواند ، گوش فرا می دهند ؛ فصل آخر این کتاب شامل گزارش وشرح شهادت حسین است » (12) جملی کارری ضمن وصف مجالس و برپایی روضه های خیابانی ، از رسم پذیرایی در مجالس خبر می دهد که هیچ یک از مستشرقان مورد مطالعه از آن حرفی میان نیاورده اند وی اینگونه به این مطلب می پردازد : « در سر گذر ها صندلی هایی گذاشته اند که هر چند گاه یک ملا بر روی آن می نشیند و سخنانی در منقبت و مصیبت کشته گان می گوید . همه ساکنان محلات در حالی که به عنوان سوگواری جامه کبود یا سرخ بر تن کرده اند در پای کرسی وعظ و مرثیه آنان می نشینند . بعضی از این اشخاص در بین وعظ دو ملا از میوه فصل نیز استفاده می کنند » (13) - آیین سنگ زنی : آیین سنگ زنی که قدمتی بیش از 4 قرن دارد و به گواه مستشرقان این شیوه عزاداری در دوره صفویه نیز در بین ایرانیان مرسوم بوده است ؛ کسانی که مجری این آیین سنتی ـ مذهبی هستند این مراسم را حکایت سوگواری قوم بنی اسد می دانند که پس از واقعه عاشورا به کربلا می رسند و وقتی با پیکر های بی سر و پاره پاره امام حسین علیه السلام و اصحابش روبرو می شوند به نشانه ی عزاداری سنگ هایی را بر می دارند و بر سر و صورت خود می زنند و اکنون این گونه عزاداری با سبک خاصی در برخی نقاط ایران برگزار می گردد که در این مقال فرصت تفصیل آن نمی باشد ؛ این مراسم که معمولا توسط افرادی موسوم به چاک چاکوها انجام میشده که در بخشی مجزا به آنان خواهیم پرداخت به هر حال این شیوه عزاداری به دلیل ویژگی های متمایز و تماشایی خود نظر مستشرقان را به خود جلب کرده وآنان در مکتوبات خویش اینگونه این شیوه عزاداری را روایت کرده و برداشت هایی را از اجرای این مراسم دارند : آدام الئاریوس با مشاهده این شیوه ی عزاداری توسط جوانان اردبیلی در وصف این آیین می نویسد : « این عمل گویا بزرگترین مفهوم سوگواری را دهد و تمثیلی از شهادت مظلومانه امام حسین علیه السلام باشد » (14) پیترو دلاواله آیین سنگ زنی را این گونه بیان می کند : « ... دو قطعه چوب یا استخوانی را که در دست دارند، به یکدیگر می کوبند و از آن صدای حزن انگیزی به وجود می آورند و به علاوه حرکتی به سر و تن خود می دهند ، که علامتی از اندوه بی پایان آنهاست ... » (15) مشاهده عزای سنگ زنی هم چنین برای تاورنیه نیز غم و اندوه فراوان شیعیان را انعکاس می دهد و با اوردن واژه "نا امیدان " در وصف عزادارن پر شور می نویسد : « دو قلوه سنگ در دست داشتند که بر هم می زدند و چون نا امیدان فریاد می کشیدند : حسین حسین حسین حسین تا آنجا که کف از دهانشان خارج می شد ... » (16) |
.: Weblog Themes By Pichak :.